فیلم آرگایل (Argylle) یک فیلم اکشن جاسوسی با چاشنی کمدی به کارگردانی و تهیهکنندگی متیو وان است که داستان آن بر رماننویسی منزوی تمرکز دارد که متوجه میشود رمان جاسوسی جدیدی که در حال نوشتن آن است، رویدادهای دنیای واقعی را منعکس میکند.
فیلمنامه فیلم آرگایل به قلم جیسون فوکس به رشته تحریر درآمده است و برایس دالاس هاوارد، برایان کرانستون، سم راکول، کاترین اوهارا، صوفیا بوتله، دوآ لیپا، آریانا دبوز، هنری کویل، جان سینا و ساموئل ال. جکسون از جمله هنرمندان نقشآفرین در این فیلم اکشن هستند.
فیلم آرگایل از جدیدترین آثار سینمای هالیوود است که در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۴ در اودئون میدان لستر لندن به نمایش درآمد. این فیلم توسط یونیورسال پیکچرز و اپل اورجینال فیلمز در ۱ فوریه در بریتانیا منتشر شد که نتوانست نظرات مثبتی از منتقدان دریافت کند. برای آشنایی بیشتر با فیلم Argylle با ما در ملوفیلم تا پایان این نوشتار همراه بمانید.
خلاصه داستان فیلم آرگایل
داستان فیلم Argylle به روایت زندگی یک زن منزوی رماننویس که رمانهای او شکل واقعیت به خود میگیرند و او را به دردسر میاندازند، پرداخته است. الی کانوی، یک رماننویس است که درباره یک مأمور مخفی و یک سندیکای جاسوسی جهانی مینویسد و به ندرت خانه خود را ترک میکند. رمانهای او درباره مأموری به نام آرگایل است که مأموریت دارد یک انجمن جهانی جاسوسی را افشا کند.
زمانی که ماجراهای کتابهای الی کانوی نزدیک به فعالیتهای یک سندیکای زیرزمینی شرورانه است، مرز میان واقعیت و داستان از بین میرود و پای او به دنیای واقعی جاسوسی کشیده میشود. در این میان اتفاقات فراوانی برای الی رخ میدهد و زندگی و هویت او را به کل تغییر میدهد. سرانجام داستان اکشن کمدی الی کانوی رماننویس را با فیلم آرگایل در ملوفیلم تماشاگر باشید.
نقد فیلم Argylle
متیو وان از فیلمسازان تحسینشده و محترم ژانر اکشن است که کارگردانی آثاری چون سهگانه فیلم کینگزمن، فیلم کمدی ضد ابرقهرمانی کیک-اس و فیلم مردان ایکس را در کارنامه خود دارد و اکنون با یک فیلم اکشن جاسوسی با جاشنی کمدی بازگشته است. این فیلمساز برجسته با هر فیلم جدیدش سبک خود را کامل میکند و دیدن او روی صندلی کارگردانی فیلم آرگایل باعث افزایش انتظار ما بهعنوان بیننده میشود.
متیو وان در فیلم کینگزمن: سرویس مخفی در سال 2015 اوج نبوغ و استعدادش را در ژانر جاسوسی به نمایش گذاشت و یک فیلم اکشن با چاشنی طنز که برداشت متفاوتی از ژانر جاسوسی ارائه داد و تعدادی از بهیادماندنیترین سکانسهای اکشن آن سالها را داشت برای مخاطب خلق کرد و توانست رضایت آنها را کسب کند. اما جدیدترین اثر متیو وان توانسته است به اندازه فیلمهای قبلی او موفق باشد و انتظارات مخاطب را برآورده سازد؟
اگرچه فیلمهای این کارگردان انگلیسی اثباتی بر توانایی او در ساخت فیلمهای اکشن مهیج و مخاطبپسند است و توانسته در آثار پیشین خود نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کند اما، هر فیلمسازی ممکن است روزی به بنبست برسد و برای متیو وان، فیلم Argylle همان بنبست است. فیلم آرگایل پتانسیل زیادی دارد و اهداف خاصی را دنبال میکند اما، چرا نتوانست همچون آثار قبلی وان موفق شود؟
فیلم آرگایل با شروع خوبی که دارد که ما را بیشتر به یاد فیلمهای کینگزمن این کارگردان میاندازد، فیلمی که وان رویکرد متفاوت خودش به اکشن اغراقآمیز را داشت و سکانسهای اکشن او از یک زیباییشناسی و تدوین خاص بهره میبردند. فیلم Argylle ترکیبی از صحنههای اکشن اغراق شده تا صحنههای کمدی را ارائه میکند اما، در آن شاهد روند تکراری همچون دو نسخه بعدی فیلم کینگزمن هستیم که نتوانست سبک اکشن درجه یک خود را نسبت به فیلم اولی که موفق عمل کرد، تکرار کند.
در واقع میتوان گفت که مشکل بزرگ فیلم آرگایل از جایی آغاز میشود که نمیتواند شکل خوبی به داستان خود دهد. درست است که در چنین فیلمی نمیتوان انتظار یک داستان عمیق را داشت اما، فیلم میتوانست بهتر عمل کند و داستان را به نحوی پیش ببرد که مخاطب را مجذوب خود کند. در واقع فیلم با یک ساختار داستان در داستان آغاز میشود و شامل بخشهای اضافی متعددی است که باعث شدهاند تا فیلم بهشدت طولانی و خستهکننده شود. همچنین اضافه شدن جزئیات داستانی بیمعنا به قصه در طول فیلم، بیدلیل آن را پیچیده میکند و نمیتواند در جلب توجه مخاطب اثرگذار باشد.
فیلم آرگایل از نظر داستانی نمیتواند ایدههای مناسب خود را به درستی پیادهسازی کند و به بنبست میخورد و چرخشهای داستانی در آن ضربه زیادی به داستان فیلم زده است. اگرچه فیلم آرگایل ایده جالبی دارد اما، در عمل نتوانسته است از پتانسیل بالایی که دارد به درستی استفاده کند و به اثری ناامیدکننده تبدیل شده است تا حدی که برخی از مخاطبان این اثر را یک فیلم هندی کارتونی خطاب میکنند.
ایده فیلم آرگایل در مورد مأمورِ مبتلا به فراموشی را قبلا در فیلمهایی نظیر فیلم بوسه طولانی شببخیر اثری از رنی هارلین و فیلم هویت بورن به کارگردانی داگ لیمان دیدهایم اما، چیزی که فیلم آرگایل را نسبت به آنها متمایز میکند، شاید این باشد که بیش از حد به دنبال حاشیه رفته است و قصد دارد تا با اغراقآمیز بودن، خود را به شکلی متفاوت جلوه دهد. از طرفی در صحنههای اغراق کننده آثار گذشته متیو وان خشونت بالایی وجود داشت و این چیزی است که در صحنههای فیلم آرگایل شاهد آن نیستیم و همین نکته ضربه زیادی به فیلم زده است. بخش اکشن این فیلم میتوانست راه نجات آن باشد و با توجه به زمان زیاد فیلم، وجود صحنههای اکشن بهتر و با خشونت بیشتر میتوانست بخش زیادی از فیلم را پوشش دهد یا بخش زیادی از فیلم میتوانست کوتاهتر شود.
یکی از مشکلات فیلم آرگایل این است که فیلم نمیتواند بالانس خوبی بین صحنههای اکشن، کمدی و درام خود پیدا کند و این نقطه ناامیدکننده ماجرا است، موضوعی که تنها در ابتدای فیلم رعایت شده است و در ادامه اثری از آن دیده نمیشود. صحنههای اکشن فیلم کیفیت کارهای سابق کارگردان انگلیسی آن را ندارد و فیلم بهشدت طولانی شده است و این میتواند مخاطب را از خود دور کند. اگرچه صحنههای کمدی و اکشن فیلم آرگایل دقیقا مشابه آثار کینگزمن است اما، در این فیلم شاهد کیفیت به مراتب پایینتری در مقایسه با آن فیلمها هستیم.
در واقع فیلم Argylle با تلاش زیادی که انجام میدهد تا اثری متفاوت را ارائه کند اما، در عمل یک فیلم کینگزمن با پوسته متفاوت است که قصد دارد متفاوت به چشم بیاید و مخاطب را با خود همراه کند اما، موفق نمیشود. اما چرا صحنههای اکشن فیلم آرگایل درخشش فیلمهای سابق متیو وان را ندارند؟ عدم موفقیت این فیلم در صحنههای اکشن آن نسبت به آثار پیشین این کارگردان را میتوان به تکراری بودن این صحنهها نسبت داد و وان میتوانست تا از روشی متفاوتتر برای پیادهسازی این صحنهها استفاده کند.
همچنین او میتوانست بهجای صحنههای اغراق کننده در فیلم بیشتر به سمت یک اکشن واقعگرایانهتری برود و در این مورد خود را به چالش بکشد که متاسفانه اثری از آن نیست. متیو وان شاید قصد دارد پیام خاصی را در فیلم Argylle مخابره کند اما، هرچه که هست نمیتواند آن را به شکلی که انتظارش را داریم، پیاده کند و به مقصد نرسیده است و در نهایت هم پایانبندی فیلم کاملا ناامیدکننده است. از طرفی فیلم در زمینه طنز نیز در مجموع ناامیدکننده عمل کرده است و به جز چند دیالوگ از سم راکول و برایان کرانستون، تقریبا هیچ عنصر کمدی در آن به چشم نمیخورد و حتی از نظر بصری هم کمدی نیست.
فیلم Argylle تیم بازیگری پرستارهای دارد اما، مشکل اینجاست که فیلم بهخوبی به هر بازیگر زمان و فرصت کافی نمیدهد تا بتواند درخشش لازم را داشته باشد. فیلم با اینکه فهرست گستردهای از بازیگران مثل جان سینا، هنری کویل، برایان کرانستون، سم راکول و ساموئل ال جکسون را دارد اما، هیچکس فرصتی برای خودنمایی پیدا نکرده است و تعداد بالای بازیگران و نامهای بزرگ، کم کم به یک مشکل بزرگ برای فیلم تبدیل شده است. در واقع میتوان احساس کرد که بسیاری از نامها و هنرمندان نقشآفرین در فیلم صرفا برای استفاده تبلیغاتی هستند که از جمله شاخصترین آنها میتوان به استفاده از دوآ لیپا در نقش لاگرانج اشاره کرد.
البته این تمام ماجرا نیست و انتخاب برایس دالاس هاوارد برای نقش اصلی فیلم با اینکه تمام تلاش خود را در ایفای هرچه بهتر آن انجام داده است اما، به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است. در واقع نکته این است که دالاس هاوارد برای این نقش نامناسب است و فارغ از استعدادهای بازیگریاش، فیزیک یک جاسوس کارکشته را ندارد و تماشاگر نمیتواند بهخوبی گذشته این شخصیت را قبول کند. البته متیو وان برای اینکه به مخاطب ثابت کند که انتخاب او برای این نقش مناسب است از بدلکارانی با فیزیک مشابه استفاده کرده است اما، در واقعیت نمیتوان تصور کرد که مأموری در چنین جایگاهی، چنین فیزیکی داشته باشد چون در این صورت، حتی با یک دویدن ساده هم دچار تنگی نفس خواهد شد.
در کنار دالاس هاوارد در نقش اصلی فیلم، هنری کویل، جان سینا، صوفیا بوتله و حتی برایان کرانستون، تقریبا همگی در فیلم هدر رفتهاند و بهخوبی مورد استفاده قرار نگرفتهاند و این مشکل را میتوان به فیلمنامه ضعیف این فیلم نسبت داد. بیشک فیلم آرگایل میتوانست ضعفهای قصه و شخصیتپردازی را با سکانسهای اکشن عالی جبران کند و با توجه به اینکه متیو وان اکشن ساختن را بهخوبی بلد است، انتظار میرفت شاهد فیلم بهتری باشیم اما، فیلم مخاطب خود را ناامید کرده است و نمیتواند او را مجذوب خود کند. همچنین فیلم از نظر جلوههای ویژه هم قابل دفاع نیست و با استفاده بیش از حد از آنها که میخواهد به اصطلاح فیلم را اغراقآمیزتر کند، هیجان را از فیلم دور کرده و تنها سیر سقوطی متیو وان را ترسیم میکند.
در پایان میتوان گفت فیلم Argylle پتانسیل این را داشت که تبدیل به یک فیلم اکشن با چاشنی طنز متفاوت شود اما، در نهایت با وجود صحنههای اکشن خالی از خشونت تنها میتوان آن را اثری با خشونت بسیار کمتر فیلمهای کینزگمن دانست. اگرچه متیو وان فیلمساز خوبی است و درک و علاقه زیادی به ساخت فیلمهای ژانر جاسوسی دارد و کارنامه هنری او اثباتی بر توانایی او در این زمینه است اما، او باید متوجه شود که رویکرد فعلیاش دیگر جواب نمیدهد و فیلم آرگایل اکشنی نیست که پیش از این از او میشناختیم.
اگر فیلم آرگایل سکانسهای اکشنش با وسواس و ظرافت بیشتری طراحی و اجرا میشد و قصهاش کمی از کلیشه فاصله میگرفت، میتوانست به اثر منجسمتری تبدیل شود و مخاطب را با خود همراه کند اما، این فیلم اثری آشفته است که نتوانسته در ژانر اکشن خودنمایی کند. ستارگان زیاد فیلم ظاهرا بیشتر جنبه تبلیغاتی برای آن داشته است. این فیلم یک تجربه سرگرمکنندهای ارائه میکند که با هیجان نسبی همراه است. هرچند نقدهای منفی بسیاری از منتقدان دریافت کرده است و نتوانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند اما، یک تجربه سرگرمکننده برای مخاطب است که ارزش دیدن دارد.
سخن آخر
در روزهایی که انتظارات مخاطبان بالا رفته است و آنها ترجیح میدهند حتی مضحکترین سکانسها هم خوشساخت و خلاقانه باشند، فیلم آرگایل با وجود ایده مناسب و پتانسل خوبی که دارد نتوانسته است این انتظارات را برآورده سازد. در واقع فیلم Argylle اثری سرگرمکننده است که میتواند تجربه متفاوتی به مخاطب خود ارائه دهد اما، با توجه به سابقه درخشان کارگردان فیلم در ساخت فیلمهای اکشن عالی، شاهد اثری مهیج و ماندگار از او نیستم حتی در صحنههای اکشن.